پدرم آدم خوش مشرب و دست ودل بازی ست آنقدری که بعضی ها او را ولخرج میدانند
ولی من عاشق این خصلت پدرم هستم
همین خصلت کلی خاطره قشنگ توی خانه پدری برایم ساخته است.
دست و دل بازیش در سفر که غوغا میکند.....
حتی اگر یک سفر یک روزه هم با پدر میرفتیم آنقدر خوش میگذشت که برای همیشه خاطره اش در گوشه ای از ذهنمان خانه میکرد
پدر معتقد بود در سفر باید آنقدر خوش بگذرد که وقتی بازمیگردی روح و جانت تازه شده باشد
تازه و آماده برای ادامه روزمرگی ها....
برای همین از هیچ چیزی در سفر برایمان فروگذار نمیکرد
همین باعث شده تک تک سفرهایی که با پدر رفتم رو به یاد داشته باشم با همه ی جزئیاتش ..
یادم می آید در یکی از سفرهایمان وقتی از مشهد به سمت شمال میرفتیم موتور ماشین دقیقا جلو همان معدنی که چندی پیش تعدادی از هموطنان زحمت کشمان را از ما گرفت، خراب شد و مکانیک گفت کلا باید موتور ماشین تعویض شود مجبور شدیم ماشین را سوار یک کامیون کنیم و به اصفهان بفرستیم بعد هم یک تاکسی گرفتیم و با افسردگی و ناراحتی بند و بساطمان را سوار تاکسی کردیم که ناگهان پدر به راننده گفت به جای حرکت به سمت اصفهان به کنار دریا برود
مگر میشود رفت شمال و نصف روزم شده کنار دریا نرفت ماشین خراب شد که شد سفرمان که نباید خراب شود....
و همین یکی دو جمله روح تازه ای بود که درون ما دمیده شد حتی همان سفر هم با وجود سختی و اتفاقات بدش برایمان خاطره انگیز شود و به نظر من بهترین سفرمان بود...
طبع والای پدر بیشتر از سفر به دلم چسبید
آری پدرم چنین مردی است انسانی بزرگ که همیشه عاشقش هستم و از عمق وجودم میپرستمش و از خدای بزرگ سپاسگذارم که این چنین پدری دارم....
همین خوشمزه ای که در عکس میبینید یکی از خاطره بازی های ما در همه سفرهایمان ست
تاس کباب به شیوه پدرم که همیشه حتی یک وعده هم شده در سفر با دست پخت پدر میخوردیم و هنوزم که هنوزه وقتی این غذا را در خانه خودم میپزم تمام آن خاطرات زیبا برایم زنده میشود
دوستت دارم پدر
#تاس_کباب
طاعاتتون قبول دوستان عزیزم
#رمضان #افطار